حیرتیم اما به وحشت ها هم آغوشیم ما
همچو شبنم با نسیم صبح خاموشیم ما
هستی موهوم ما یک لب گشودن بیش نیست
چون حباب از خجلت اظهار خاموشیم ما
شور این دریا فسون اضطراب ما نشد
از صفای دل چو گوهر پنبه در گوشیم ما
خواب ما پهلو نزد بر بستر دیبای خلق
از نی مژگان خود چون چشم خس پوشیم ما
بحر هم نتواند از ما کرد رفع تشنگی
جوهریم آب از دم شمشیر می نوشیم ما
گاه در چشم تر و گه در مژه گاهی به خاک
همچو اشک ناامیدی خانه بر دوشیم ما
شوخ چشمی نیست کار ما به رنگ آینه
چون حیا پیراهنی از عیب می پوشیم ما
چشمه ی بی تابی اشکیم از طوفان شوق
با نفس پر می زنیم و ناله می جوشیم ما
مرکز گوهر برون گرد خط گرداب نیست
هرکجا حرفی از آن لب سرزند گوشیم ما
کی بود یا رب که خوبان یاد این بیدل کنند
کز خیال خوش دلان چون غم فراموشیم ما
مردم آفریقا دربارهی آسمان، افسانهای دارند که خیلی جالب و شنیدنی است.
میگویند در زمانهای خیلی خیلی قدیم که مردم هنوز کشاورزی را یاد نگرفته بودند و در غارها زندگی میکردند و حتّی شکار کردن را هم بلد نبودند، در خوشبختی کامل زندگی میکردند. لابُد میپرسید: آنها چه میخوردند؟ غذای آنها یک غذای پاک و خوشمزه بود. غذای آنها، آسمان بود.
در آن روزگار، آسمان خیلی خیلی پایین بود. آنقدر پایین که حتی دست بچههای کوچک هم به آن میرسید. مردم هر وقت که گرسنه و یا تشنه میشدند، دست دراز میکردند و تکّهی کوچکی از آسمان را میکندند و میخوردند. هر کسی به اندازهای که نیاز داشت، از آسمان میکند و میخورد. سالهای سال گذشت و بعضی از مردم شکمو و طمعکار، گاهی بیش از اندازهای که نیاز داشتند، از آسمان میکندند و میخوردند.بعضیها حتّی پس از آن که سیر میشدند، تعداد زیادی از آسمان را میکندند و در خانه مخفی میکردند؛ یعنی احتکار میکردند. این کار باعث شد که آسمان کمکم از زمین دور شود. چون هر تکّهای که از آن کنده میشد، قسمتی از آسمان از بین میرفت. بالاخره کار به جایی رسید که آسمان کاملاً از زمین دور شد؛ دورِ دور!
دیگر دست کسی به آسمان نمیرسید و مردم گرسنه، مجبور شدند به فکر چاره بیفتند. اوّل شکارکردن را یاد گرفتند و بعد هم کشاورزی و …
مردم، دیگر گرسنه نبودند؛ اما خوشبخت هم نبودند؛ چون آسمان از آنها قهر کرده بود و رفته بود بالای بالا. دیگر دست هیچکس به آسمان نمیرسید.
همانطور که میدانید، امّا خوشبخت هم نبودند؛ چون آسمان از آنها قهر کرده بود و رفته بود بالای بالا. دیگر دست هیچکس به آسمان نمیرسید.
کیهان بچه ها شماره 2589 صفحه 4
تاکه بودیم نبودیم کسی
کشت ما را غم بی همنفسی
تا که رفتیم همه یار شدند
خفته ایم و همه بیدار شدند
قدر آئینه بدانیم چو هست
نه در آن وقت که افتاد و شکست
در حیرتم از مرام این مردم پست
این طایفه ی زنده کش مرده پرست
تا هست به ذلت بکشندش به جفا
تا رفت به عزت ببرندش سر دست
آه میترسم شبی رسوا شوم
بدتر از رسواییم تنها شوم
آه از آن تیر و از آن روی و کمند
پیش رویم خنده پشتم پوزخند
اقبال لاهوری
به یاد آقای رفسنجانی بزرگ و صبور.
آقای هاشمی رفسنجانی امروز (دیروز درواقع چون الان دوازده و ربع نصف شبه) عصری فوت کرد. سالم بود جلسه مجمع رو هم شرکت کرده بود و عصری ایست قلبی و تمام.
خدا رحمتش کنه. چقدر اذیشت کردن. در همه ادوار و داخل و خارج. چقدر فحش خورد. چقدر کار کرد و تلاش.
یکی دو سال پیش زمستان آمد کرمانشاه یه عده خود جوش! آمدن وسط سخنرانی نذاشتن حرف بزنه.
حدا رحمتش کنه. صبور بود.
این فساد است که جمهوری اسلامی را تهدید میکند
پروانه سلحشوری سومین نطق سالیانه خود را که دیروز در صفحه توئیترش از ان به عنوان آخرین نطقش در مجلس یاد کرد با اشاره به وضعیت مردم روستای چنار محمودی شروع کرد و از مسوولان خواست تا به گونهای عمل کنند تا التیامی بر درد آنها باشند و نه نمک بر زخم آنها.
او صحبتهایش را با این حدیث از امام علی (ع) که میفرمایند «به خدا قسم اگر تمام اسمانها و زمین را به من بدهند تا به ستم پوسته گندمی را از دهان مورچهای بگیرم چنین نخواهم کرد» آغاز کرد و در ادامه گفت: هرچند بیش از ۱۰۰ سال است مسوولانی با شعار مقابله با فساد بر سر کار میآیند و دست اخر حاصلی نداشته است اما به نظر میرسد اکنون حرکت خجستهای از سوی نظام و قوه قضائیه شروع شده است و وظیفه ماست که به دور از بدبینی از آن استقبال کنیم اما هئوشیار باشیم که تکرار روند گدشته نباشد. لازمه هشیاری این است که بدانیم فساد فقط اقتصادی نیست بلکه فساد اقتصادی خودش معلول شرایط است و نادیده گرفتن سرچشمههای فساد اقتصادی خودش بزرگترین فساد است.
آزادی بیان یعنی اینکه کسی کتاب بنویسد و بگوید سیستم جمهوری اسلامی را قبول ندارم
او با بیان اینکه فساد ی یعنی فقدان فرصتهای برابر ی، حقوقی، فرهنگی و اقتصادی برای آحاد شهروندان گفت: اینکه عرصههای فرهنگی بر مردم تنگ شود و انها را مخاطب رسانههای برون مرزی کند آیا فساد نیست؟ اینکه ن از برخی حقوق خود محروم باشد آیا جلوه دیگری از فساد نیست؟ اینکه مردم نتوانند طبق اصل ۲۷ قانون اساسی تجمع اعتراضی داشته باشند و بعضا با تهدید و بازداشت مواجه شوند آیا فساد نیست؟ اینکه بعضی از مطبوعات و رسانهها و نمایندگان مجلس آزادی بیان نقد مسوولان و نهادها را خط قرمزهای فراتر از قانون تعیین کند فساد نیست؟
او در ادامه گفت: دستکم ایا این پرسشها نباید ازادانه مورد بحث قرار بگیرند و به آنها پاسخ داده شود؟ عدم برگزاری دادگاه برای بعضی از متهمان و محصوران را چگونه میتوان تعبیر کرد؟ چرا باید هر نقدی را مشروط به این کنیم که باید حتما از نگاه ما درست و سازنده باشد.
سلحشوری همچنین گفت: شهید بهشتی در جریان تصویب اصل۲۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی، نظریه کمیسیون مربوطه را که توسط شهید باهنر بیان شد به رأی گذاشت که "آزادی بیان یعنی اینکه کسی کتاب بنویسد و بگوید سیستم جمهوری اسلامی را قبول ندارم" (منبع: مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی. ج۱ صفحات۶۵۰ تا ۶۵۹) و این نظریه شهید باهنر و شهید بهشتی رأی آورد. این رویکرد واضعان و بنیانگذاران قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی، رویکرد واقعی ضد فساد بود.
این عضو فراکسیون امید در ادامه گفت: قوه قضاییه نمود عدالت در هر کشور است و باید پرچمدار مبارزه با فساد باشد. طبق اصل۱۵۶ قانون اساسی وظیفه این قوه نیز پشتیبانی ازحقوق فردی و اجتماعی، تحقق عدالت و پیشگیری از جرم است. در این زمینه چه شده است؟ آیا میدانید لازمه تحقق وظیفه پیشگیری، التزام به همان قرائت شهید باهنر و شهید بهشتی درباره آزادیهای مدنی است؟
او افزود: اینکه علیرغم پیوستن ایران به منشور حقوق بشر (اعلامیه و میثاقین) و نیز کنوانسیون حقوق کودک و همچنین تجویز ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی برای اینکه بتوان جلوی اعدامهای زیر ۱۸ سال را گرفت و بر مبنای دیدگاه علامه طباطبایی در کتاب عظیم المیزان درباره اینکه سن رشد ۱۸سال است اما متاسفانه با صدور و اجرای این احکام، هزینههای عظیمی به نظام جمهوری اسلامی تحمیل میشود آیا نمیتواند نوع دیگری ازفساد باشد؟
سلحشوری در بخشی از نطق میان دستوی خود با بیان اینکه احکام سنگین زندان درباره فعالان مدنی و ی بگونهای صادر شود که رئیس محترم قوه هم دستور بازنگری در آنها را بدهد اما نتوان این ارا و شعبات صادر کننده را به چالش کشید آیا خودش نوعی فساد نیست؟ گفت: مبارزه واقعی با فساد نیازمند فهم عمیقی از ان و از همه ابعاد پیدا و پنهان آن است و هیچ دشمنی برای نظام برآمده از خون هزاران شهید بالاتر از فساد نیست. دشمنی نه امریکا و نه هر دشمن بیرونی دیگری نمیتواند تهدید به نظاممان باشد بلکه این فساد است که جمهوری اسلامی را تهدید میکند و دشمنان بیرونی با بهره گیری از همین زمینههای درونی میتوانند نظام را به مخاطرهاندازند.
او ادامه داد: رویکرد مغفول مانده بنیانگذاران نظام و شهید بهشتی و باهنر که میتوانست ضامن سلامت و امنیت نظام باشد در دین ریشه دارد و برگرفته از آیین حکمرانی امام علی (ع) در نامه بینظیر ایشان به مالک اشتر است که میفرمایند: «من از رسول خدا (ص) بارها شنیدم که میفرمود: ملتی که حق ناتوانان را از زورمندان، بیاضطراب بازنستاند، رستگار نخواهد شد. پس درشتی و سخنان تند وترشرویی ارباب رجوع را بر خود هموار و تحمل کن، و تنگخویی و خودبزرگبینی را از خود دور ساز تا خدا درهای رحمت خود را بر روی تو بگشاید.» در نامه امام علی به مالک اشتر به صراحت آمده است که مردم باید چنان امنیتی داشته باشند که بدون لکنت زبان حرف بزنند.
این نماینده مردم تهران افزود: اگر من نماینده و آن رومه نگار و استاد دانشگاه و کارگر و معلم و دانشجو و دیگران نتوانیم با صراحت، آنچه وظیفه خود میدانیم بیان کنیم، شعار مبارزه بافساد فریبی بیش نخواهد بود. باور مردم و اعتماد به مسئولان، در گرو مبارزه با ابعاد و اشکال گوناگون فسادی است که در حال از بین بردن اعتماد مردم است.
پاسخ سلحشوری به منتقدان
سلحشوری در پاسخ به انتقاداتی که نسبت به او مطرح میشود به این چند بیت اشاره کرد:
کفر چو منی گزاف و آسان نبود
محکمتر از ایمان من ایمان نبود
در دهر یکی و انهم چون من کافر
پس در همه دهر یک مسلمان نبود
درباره این سایت